Web Analytics Made Easy - Statcounter

صراط:

آقای حدادعادل تعریف می‌کردند؛ «سال ۷۷، خانمی به خانه ما زنگ زده بود و گفته بود که می‌خواهیم برای خواستگاری خدمت برسیم. خانم ما گفته بود دختر ما در حال حاضر سال چهارم دبیرستان است و می‌خواهد ادامه تحصیل دهد. ایشان دوباره پرسیده بودند اگر امکان دارد ما بیاییم دخترخانم را ببینیم تا بعد. اما خانم ما قبول نکرده بودند.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

بعد خانم ما از ایشان پرسیده بودند اصلاً شما خودتان را معرفی کنید؛ و ایشان هم گفته بودند؛ من خانم مقام معظم رهبری هستم. خانم ما از هول و هراس دوباره سلام علیک کرده بود و گفته بود؛ «ما تا حالا به همه پاسخ رد داده ایم. اما شما صبر کنید با آقای دکتر صحبت کنم، بعد شما را خبر می‌کنم.» آن زمان خانم من مدیر دبیرستان هدایت بود.

بعد از صحبت با من قرار بر این شد که آن‌ها بیایند و دخترمان را در مدرسه ببینند که هم دخترمان متوجه نشود و هم اینکه اگر آن‌ها نپسندیدند، لطمه یی به دختر ما نخورد. طبق هماهنگی قبلی، خانم آقا آمدند و در دفتر مدرسه او را دیدند و رفتند. چند روز گذشت و من برای کاری خدمت آقا رفتم. آقا فرمودند؛ «خانم استخاره کرده اند، جوابش خوب نبوده است.»

یک سال از این قضیه گذشت. مجدداً خانواده آقا تماس گرفتند و گفتند ما می‌خواهیم برای خواستگاری بیاییم. خانم بنده پرسیده بودند چطور تصمیم تان عوض شده؟ آقا گفته بودند؛ «خانم ما به استخاره خیلی اعتقاد دارد و دفعه اول، چون خوب نیامده بود، منصرف شدند.» و خانم آقا هم گفته بودند؛ «چون دخترتان دختر محجبه، فرهیخته و خوبی است، دوباره استخاره کردم که خوب آمد و اگر اجازه بدهید، بیاییم.»

آن زمان دخترمان دیپلم گرفته بود و کنکور هم شرکت کرده بود. پس از مقدمات کار، یک روز پسر آقا و مادرش با یک قواره پارچه به عنوان هدیه برای عروس آمدند و صحبت کردیم و پس از رفتن آقا مجتبی، نظر دخترم را پرسیدم، ایشان موافق بودند.

بعد از چند روز خدمت آقا رفتیم. آقا فرمودند؛ «آقای دکتر، داریم خویش و قوم می‌شویم.» گفتم؛ «چطور؟» گفتند؛ «خانواده آمدند و پسندیدند و در گفت: وگو هم به نتیجه کامل رسیده اند، نظر شما چیست؟» گفتم؛ «آقا، اختیار ما دست شماست.»

آقا فرمودند؛ «نه، شما، دکتر و استاد دانشگاهید و خانم تان هم همین طور. وضع زندگی شما مناسب است، اما زندگی من این طور نیست. اگر بخواهم تمام زندگی ام را بار کنم، غیر از کتاب هایم یک وانت بار می‌شود. اینجا هم دو اتاق اندرون و یک اتاق بیرونی است که آقایان و مسوولان در آنجا با من دیدار می‌کنند. من پول ندارم خانه بخرم. خانه یی اجاره کرده ایم که یک طبقه مصطفی و یک طبقه هم مجتبی زندگی می‌کنند. شما با دخترت صحبت کن که خیال نکند حالا که عروس رهبر می‌شود، چیز‌هایی در ذهنش باشد. ما این طور زندگی می‌کنیم. اما شما زندگی نسبتاً خوبی دارید. حالا اگر ایشان بخواهد وارد این زندگی شود، کمی مشکل است. مجتبی معمم هم نیست. می‌خواهد قم برود و درس بخواند و روحانی شود. همه این‌ها را به او بگو بداند.»

من هم به دخترم گفتم و ایشان هم قبول کرد. آقا در زمان قبل از رئیس جمهوری شان، در جنوب تهران خانه یی داشتند که آن را اجاره داده اند و خرج زندگی شان را از آن درمی آورند؛ ایشان حقوق رهبری نمی‌گیرند و از وجوهات هم استفاده نمی‌کنند.

هنگام صحبت در مورد مراسم عقد و مهریه و ... آقا فرمودند؛ «در مورد مهریه، اختیار با دختر شماست. ولی من برای مردم خطبه عقد می‌خوانم، سنت من این بوده که بیشتر از ۱۴ سکه عقد نخوانم و تا حالا هم نخوانده ام، اگر بخواهید، می‌توانید بیشتر از ۱۴ سکه مهریه معین کنید، ولی شخص دیگری خطبه عقد را بخواند. از نظر من اشکالی ندارد. چون تا حالا بیش از ۱۴ سکه برای مردم عقد نخوانده ام، برای عروسم هم نمی‌خوانم.»

من گفتم؛ «آقا، این طور که نمی‌شود. من با مادرش صحبت می‌کنم، فکر نمی‌کنم مخالفتی داشته باشد.» در مورد مراسم عقد هم گفتند؛ «می توانید در تالار بگیرید، ولی من نمی‌توانم شرکت کنم.» گفتم؛ «آقا هر طور شما صلاح بدانید.»

فرمودند؛ «می خواهید این دو تا اتاق اندرونی و یک اتاق بیرونی را با هم حساب کنید. هر چند نفر جا می‌شوند، نصف می‌کنیم؛ نصف از خانواده ما و نصف از خانواده شما را دعوت می‌کنیم.» ما حساب کردیم و دیدیم بیشتر از ۱۵۰، ۲۰۰ نفر جا نمی‌شوند. ما حتی اقوام درجه اول مان را هم نمی‌توانستیم دعوت کنیم، اما قبول کردیم.

آقا غیر از فامیل، آقای خاتمی، آقای هاشمی و آقای ناطق و روسای سه قوه و دکتر حبیبی را دعوت فرمودند. یک نوع غذا هم درست کردیم. قبل از این‌ها صحبت خرید بازار شد. پسر آقا گفت؛ «من نه انگشتر می‌خواهم و نه ساعت و نه چیز دیگری.» آقا گفتند؛ «خوب نیست.» من هم گفتم؛ «حداقل یک حلقه بگیرند.»، اما آقا فرمودند؛ «من یک انگشتر عقیق دارم که یکی برای من هدیه آورده، اگر دخترتان قبول می‌کند، من آن را به ایشان هدیه می‌دهم و ایشان هم به عنوان حلقه، به مجتبی هدیه دهد.» قبول کردیم و انگشتر را گرفتیم و بعد به آقا مجتبی دادیم. کمی بزرگ بود. به یک انگشترسازی بردیم تا کوچکش کند و خرجش ۶۰۰ تومان شد. خلاصه خرج حلقه داماد ۶۰۰ تومان شد.

به آقا گفتیم در همه این مسائل احتیاط کردیم، دیگر لباس عروس را به ما بسپارید و آقا هم فرمودند؛ «آن را طبق متعارف حساب کنید.» در همان ایام، ما خودمان برای پسرمان عروسی می‌گرفتیم و یک لباس عروس برای عروس مان سفارش داده بودیم بدوزند.

خلاصه قبل از اینکه عروس مان استفاده کند، همان شب دخترمان استفاده کرد. بعد آقا گفتند؛ «من یک فرش ماشینی می‌دهم، شما هم یک فرش بدهید.» و به این ترتیب مراسم برگزار شد. برای عروسی هم دو پیکان از اقوام ما و دو پیکان هم از اقوام آقا آمده بودند. مراسم در خانه ما تا ساعت یک طول کشید. خانواده آقا آمده بودند که عروس را ببرند، البته آقا ظاهراً کاری داشتند و نیامده بودند. اما وقتی عروس را به خانه آوردیم، دیدیم آقا هنوز بیدار نشسته اند و منتظرند عروس را بیاورند.

فرمودند؛ «من اخلاقاً وظیفه خود می‌دانم برای اولین بار که عروس مان قدم به خانه ما می‌گذارد، من هم بدرقه اش کنم و به اصطلاح خوشامد بگویم.»

ما خیلی تعجب کرده بودیم و فکر نمی‌کردیم آقا تا آن ساعت شب بیدار باشند، حتی آقا آن شب هم غذا نخورده بودند. چون خانواده آقا سرشان شلوغ بود، به آقا غذا نداده بودند. آقا گفتند؛ «دکتر، امشب شام هم نداشتیم، من به یکی از پاسدار‌ها گفتم شما چیزی خوردنی دارید؟ آن‌ها گفتند که غیر از کمی نان چیز دیگری نداریم. گفتم؛ همان را بیاورید، می‌خوریم.»

بعد هم که عروس وارد شد، آقا چند دقیقه یی برایشان در مورد تفاهم در زندگی و شرایط و اهمیت زندگی زناشویی صحبت کردند و تا پای در خانه، عروس را بدرقه کردند و خوشامد گفتند. رعایت آداب حتی تا چنین جایگاهی چقدر ارزش دارد. این‌ها از برکت انقلاب اسلامی و خون شهداست. ایشان دستور دادند حتی از ریزترین وسایل دفتر استفاده نشود، چون مال بیت المال است. حتی اگر مشکل وسیله نقلیه هم پیش آمد، اجازه ندارند از وسایل دفتر استفاده کنند.

منبع: صراط نیوز

کلیدواژه: حداد عادل ازدواج دختر صراط

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.seratnews.com دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «صراط نیوز» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۲۲۴۸۹۶۸ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

بهره‌مندی ۳۶۰ هزار نفر از خدمات روانشناختی در مازندران ‌

مدیرکل بهزیستی مازندران گفت: نقش روانشناسان در مراحل زندگی انسان‌ها کاملا مشهود است و بحران ها و حوادث سبب افزایش اختلالات روانی مانند افسردگی، خشونت، خودکشی‌ و غیره می‌شود. - اخبار استانها -

به گزارش خبرگزاری تسنیم از ساری، فریبا بریمانی مدیرکل بهزیستی مازندران در جمع خبرنگاران با بیان اینکه روانشناسان در جامعه سالم نقش بسزایی دارند، اظهار داشت: کمک روانشناسان به افراد جامعه برای مهار احساسات و رفتارهای خود و مدیریت رفتارها سبب می‌شود اقشار جامعه زندگی با کیفیت تری داشته باشند.

مدیرکل بهزیستی مازندران از اهداف سازمان بهزیستی را برنامه‌ریزی جهت ارتقا سلامت روان آحاد جامعه بیان و عنوان کرد: 212 مرکز مشاوره و خدمات روانشناختی در سراسر استان با ارائه مشاوره تخصصی در حوزه فردی و خانوادگی خدمات ارائه می‌کنند.

وی بیان کرد: مشاوران روانشناسی در زمینه پیشگیری از آسیب‌های اجتماعی، مشاوره تحصیلی، ازدواج، ارتقاء توانمندی معنوی ورود می‌کنند و به شهروندان خدمات ارائه می‌دهند.

بریمانی خدمات مشاوره حضوری را بخش دیگری از اقدامات روانشناسانه دانست و گفت: 166301 نفر سال گذشته با مراجعه به مراکز مشاوره و خدمات روانشناختی از متخصصین خدمات دریافت کردند.

مدیرکل بهزیستی مازندران خدمات روانشناختی و ارتقای سلامت روان به صورت تلفنی را بخش دیگری از اقدامات در مراکز مشاوره اعلام کرد و افزود: در یک سال اخیر  194568 نفر در تماس با خط 1480 "صدای مشاور"، خواستار برطرف کردن مشکلات روانشناختی در زمینه کودک و نوجوان، فردی و خانوادگی، مشاوره شغلی و تحصیلی، مشاوره قبل از ازدواج، توانایی تصمیم گیری صحیح و تقویت مهارت  زندگی شدند.

بریمانی با تاکید بر اینکه به تقویت مهارت  بین فردی نیاز داریم گفت: با مشاوره تلفنی موضوعات مختلف دریافت و خدمات مشاوره ارائه شد.

مدیرکل بهزیستی مازندران به ارائه آموزش به بیش از هشت هزار و 300 نفر از جوانان در آستانه ازدواج در سال گذشته اشاره کرد و افزود: مشاوره قبل ازدواج در پیشگیری از جدایی و طلاق زوجین نقش دارد و با آموزش پیش از ازدواج توانمندی فردی در انتخاب همسر افزایش می‌یابد.

وی تشکیل خانواده موفق جهت ثبات خانواده در کارگاه‌ها و جلسات آموزشی پیش از ازدواج را موثر در تحکیم خانواده عنوان کرد.

بریمانی تاکید کرد: سال گذشته 14099 زوج مازندرانی جهت افزایش استحکام روابط زوجین در کلاس‌های آموزشی و مشاوره حین ازدواج شرکت داشتند.

مدیرکل بهزیستی مازندران ارتقای سلامت روانشناختی زوجین، تحکیم خانواده، افزایش رضایتمندی زندگی زناشویی را از اهداف برنامه پیشگیرانه سازمان بهزیستی در حوزه خانواده دانست.

 وی گفت: 15411 نفر نیز تاکنون از آموزش زندگی خانواده بهره‌مند شدند و 44099 نفر هم از آموزش‌های مهارت زندگی استفاده کردند.

مدیرکل بهزیستی مازندران با اشاره به انتخاب همسر و مقوله مهم ازدواج اظهار کرد: 9680 نفر سال گذشته در مراکز مشاوره استان جهت ازدواج و انتخاب همسر خدمات مشاوره دریافت کردند.

بریمانی مدیرکل بهزیستی مازندران مشاوره طلاق در مراکز بهزیستی را نیز بخش دیگری از اقدامات بیان کرد و افزود: 46361 زوج سال گذشته در مراکز مشاوره، خدمات مشاوره ای دریافت کردند که بیش از 23 درصد پرونده‌ها منجر به سازش شده است .

وی از دلایل طلاق را عدم مسوولیت پذیری، کمبود مهارت‌های زندگی، خیانت، اعتیاد، دخالت و خشونت عنوان کرد.‌

انتهای پیام/.

دیگر خبرها

  • ختم غائله‌ی شهرنو ؛ «چند نفر از خانم‌های‌ خیلی جوان اش را به کارمندان خودمان دادیم»
  • تقسیم عشق در زندگی زوج مبتلا به «ای‌ال‌اس»/بیماری جزیی از زندگیست
  • اتفاقی که باعث شد مورایس مسلمان شود
  • بهره‌مندی ۳۶۰ هزار نفر از خدمات روانشناختی در مازندران ‌
  • روایت سیمین دانشور از دیدار با امام خمینی(ره)
  • عروسی‌هایی بدون تالار و تشریفات
  • پشت پرده اسلام آوردن سرمربی پرتغالی سپاهان | پای ازدواج با بازیگر ایرانی در میان است | رازی که پیراهن خانم بازیگر فاش کرد (عکس)
  • روایت سرمربی سپاهان از مسلمان شدن و ازدواج با خانم بازیگر
  • نوه امام خمینی در خارج از کشور چه شغلی دارد؟
  • نوه دختر امام خمینی در خارج از کشور مشغول چه کاری است؟